بچه زرنگ بجنورد

راه رسیدن به عشق حقیقی....راه حسین است.

بچه زرنگ بجنورد

راه رسیدن به عشق حقیقی....راه حسین است.

بچه زرنگ بجنورد

سلام من خردادی هستم....
یعنی متولد 12 خردادم....
به وب من خوش اومدی
امیدوارم بهت خوش بگذره.....
شاد و سربلند باشی...

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
۲۲
مرداد

۲۱
مرداد

به نطرت زیر هندونه چی نوشته؟

۲۱
مرداد

It Is Nice

When Someone Holds

Umbrella For You In The Rain 

But

It Is The Most Wonderful

If Someone Holds Your Hand

And Runs Crazily With You

In The Rain

۲۱
مرداد

You’ve seen me laugh
You’ve seen me cry
And always you were there with me
I may not have always said it
But
thanks and I love you
my dear Father 

همیشه در کنارم بودی
نظاره گر خنده هایم و گریه هایم
اما دریغ که هیچ وقت نتوانستم بگویم
از تو ممنونم و دوستت دارم
پدر عزیزم 

۲۱
مرداد

اینک که من از این دنیا میروم,25 کشور جزو امپراتوری ایران است در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در ان کشور ها دارای احترام هستند و مردم این کشور ها نیز در ایران دارای احترام هستند جانشین من خشایار شاه باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد و راه نگهداری این کشور این است که در امور داخلی انها مداخله نکند و مذهب و شعائر انها را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا میروم تو 12 کرور زر در خزانه ی سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد,زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست,بلکه به ثروت نیز هست.البته به خاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از ان بکاهی,من نمیگویم که در مواقع ضروری از ان برداشت نکن,اما در اولین فرصت انچه برداشتی به خزانه برگردان.مادرت اتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن.10 سال است که مشغول ساختن انبار غله در نقاط مختلف کشور هستم,من روش ساختن این انبار ها را که با سنگ ساخته میشوند و به شکل استوانه است را در مصر اموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه میشود حشرات در ان به وجود نمی اید و غله در این انبار چند سال میماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه دهی تا اینکه همواره اذوقه ی دو یا سه سال کشور در انبار ها موجود باشد.هرگز دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای انها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و انها به مردم ظلم کنند و استفاده ی نا مشروع نمایند نخواهی توانست انها را به مجازات برسانی چون دوست تو هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی.کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ(کانال سوئز)بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید ان کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از ان کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح دهند از ان عبور نکنند توصیه ی دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه مده چون هر دوی انها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور کن.امر اموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم و عقل انها بیشتر شود و هر قدر عقل و فهم انها زیاد تر شود تو با اطمینان بیشتر میتوانی سلطنت کنی.همواره حامی کیش یزدان پرستی باش,اما هیچ وقت هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نمایند و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کس باید ازاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی نماید بعد از آنکه من زندگی را بدرود کفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه پارچه ای را که خود فراهم کرده ام بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را که موجود است مسدود مکن تا هر زمان که میتوانی وارد قبر شوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی من که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر 25 کشور سلطنت میکردم مردم تو نیز مثل من خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد خواه پادشاه 25 کشور باشد یا یک خارکن، هیچ کس در این جهان باقی نمی ماند اگر تو هر زمان که فرصت بدست می اوری وارد قبر من شوی وتابوت را ببینی غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی بگو که قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند. هرگز از آباد کردن دست بر ندار زیرا اگر دست از آباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت. آباد کردن، حفر قنات و احداث جاده و شهر سازی را در درجه ی اول اهمیت قرار ده. عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو و سخاوت است. ولی عفو فقط موقعی باید به کار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای، زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای بیش از این چیزی نمی گویم و این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ این توصیه ها را کرده ام.

دعای داریوش کبیر در تخت جمشید: خداوند این کشور را از دشمن ، از خشکسالی، از دروغ محفوظ دارد.

  

    هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش

                                           بازجوید روزگار وصل خویش 

۲۰
مرداد
استادی از شاگردانش پرسید چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ 
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟... 


شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.



استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟



شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد...




سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.




سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

آنها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند.

چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.


استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟


آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند! این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد...

بیایید عشق را با یکدیگر احساس کنیم.