similarity of our life and chess
زندگی ما شبیه بازی شطرنج است...
هر کدام از ما میتوانیم نقشی را به عهده بگیریم...
مثلا:ما انسان ها در زندگی خود دوره های مختلفی را پشت سر می گذاریم...
دوره های مختلف زندگی از نوزادی شروع میشود و به دوران کهولت و پیری ختم میشود....
در نوزادی ما سرباز یا (همان پیاده) بازی شطرنج هستیم و چاره ای جز حرکت به سمت جلو نداریم...
سپس دوران شیرین کودکی آغاز میشود:
دورانی که با مهره ی اسب در بازی شطرنج تشابه عجیبی دارد...
همان طور که میدانید مهره ی اسب میتواند براحتی از موانع عبور کند و بپرد و برود...
کودکان هم میتوانند از موانع و سختی های زندگی عبور کنند و آسیبی نبینند....
سپس دوران نوجوانی یا همان وزارت آغاز میشود...
نوجوانی با همان وزیر قصه ی ما بلند پرواز و قدرتمند است...
از نفوذ بالایی برخوردار است...
ارزش بالایی در بین دیگر مهره ها دارد...
همان طور که نوجوان در بین افراد خانواده از قرب و عزت بالایی برخوردار است...
مخصوصا اگر پسر باشد....
دوران جوانی همان دوران حکومت شاهانه است ...
هنوز جوان قصه ی ما وارد زندگی مشترک نشده و زندگی خوشگذرانه ای دارد....(شاهانه زندگی میکند)
شاه قصه ی ما با این که شاه است....اما همیشه آه میکشد....
از ته دل آه میکشد و غصه میخورد که چرا آینده اش نا مشخص است...
اما خب شاه است....و زندگی اش با خوشی و شیرینی میگذرد....
سپس وارد دوران میانسالی میشود که همان دوران پر سرعت زندگی است...
به هیچ وجه نمیتوان گفت انسان در این دوره چه مهره ای است....!!!!!
زیرا انسان در این دوره فراز و نشیب های زیادی دارد.....
اما قسمت آخر داستان ما .....
دوران پیری یا همان دوران حکومت رخ است....
رخ گوشه گیر است....
و انسان نیز در دوران پیری گوشه گیر و البته دارای عزت و احترام است....
این بود قصه ی ما...و..خوش به حال وزیر قصه ی ما....
